جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024

*اشاره وقتی از ایشان پرسیدم که«حاج آقا به غیر از امام جماعت مسجد سمت و پست دیگری دارد»، بی درنگ گفت: نه ! سابق که مدرس حوزه و آموزش و پرورش بودم، الان هم که کار آخوندی ام را انجام می دهم و از این بابت هم خدا را شکر می کنم».

مصاحبه نه چندان طولانی ما با حجت الاسلام و المسلمین عبدالخالق دشتی، امام جماعت 76 ساله مسجد جامع بازار گناوه این گونه آغاز شد و البته در ادامه نیز حاوی مطالب خواندنی دیگری هم بود.

صراحت کلام ایشان در بیان مشکلات فرهنگی و اجتماعی این شهر بندری که در فاصله 130 کیلومتری بوشهر قرار دارد، همچنین بیان خاطراتی از دوران مبارزات انقلابی بخش مهم این گفتگو را تشکیل می دهد که برش هایی مهم از آن در ادامه می آید؛ 

*سال های حوزه نجف و قم

متولد سال 1314 در بندر گناوه هستم. در سال 1332توفیق این را داشتم که حوزه علمیه نجف را درک کنم و تا سال 1339 در جوار مضجع شریف امیرمومنان علی (ع) به تحصیل علوم دینی مشغول باشم.

بعد از آن به علت شرایط حاد سیاسی کشور عراق و کودتایی که شده بود، مجبور شدم به گناوه بیایم، البته این اقامت کوتاه بود چرا که در سال 1340 به حوزه علمیه قم آمدم و تا سال 1342 در محضر اساتیدی چون حضرت امام (ره) ، مرحوم آیت الله مشکینی و حضرات آیات مکارم شیرازی و سبحانی تلمذ نمودم.

سال 41 عنایت الهی شامل حالم شد که در درس امام به عنوان شاگردی کوچک شرکت کنم؛ البته بعد که دوران تبعید امام آغاز شد این توفیق به نوعی از ما سلب شد و از آن پس هم تا حدودی برنامه های درسی حوزه مختل شد.

در سال های قبل از پیروزی انقلاب نیز فعالیت مبارزاتی داشتم، ضمن آن که پس از پیروزی انقلاب نیز تاکنون مشغول فعالیت‌های دینی و مذهبی بوده ام.

*اوضاع خراب است؛ بارها گلایه کرده ام اما...!

حضور مردم منطقه ما در فعالیت های دینی گرچه چشم گیر نیست، اما ناامید کننده نیز نمی باشد. در عین حال مشکلی که ما با آن دست به گریبان هستیم، بحث رشد فزاینده مفاسد اجتماعی و اخلاقی است.

متاسفانه گناوه به یک بندر آزاد تبدیل شده که نظارت لازم بر آن وجود ندارد و امر به معروف ونهی از منکری هم آن طور که باید وشاید از سوی دستگاه های مربوط صورت نمی گیرد و بنده به نهادهای نظامی و امنیتی این گلایه ها را کرده ام، اما چه فایده که کمتر نتیجه داشته است.

*ورود مشروبات الکلی در بندر جمهوری اسلامی!

واقعا درد آور است که در حال حاضر معضلاتی چون ورود مشروبات الکلی، بدحجابی ، فساد و فحشا در بندر گناوه مشهود است. همچنین بعضا مشاهده می شود برخی از زنان بی بند و بار به این جا می آیند و با توجه به این که این شهر یک بندر تجاری و توریستی به شمار می رود این گونه مسایل عوارض و پیامدهای خطرناکی دارد.

مسئولان برای جلوگیری از این مسایل واقعا باید جدی باشند و قبل از هر چیز در درون خود احساس مسئولیت کنند؛ خدای ناکرده این طور نباشد که آزادانه هر کسی بیاید و بساط ورق و عرق خود را در اینجا پهن کند!

* برای جوانان احساس خطر می کنم

به عنوان یک روحانی که سال هاست عمر خود را به کار آخوندی در این منطقه گذرانده ام و به آن ها هم مفتخر هستم، واقعا در رابطه با وضعیت جوانان منطقه احساس خطر می کنم.

در رابطه با کارهای فرهنگی آن چه به ذهن من می رسد این است که تبلیغات دینی امروز باید جدی تر از هر زمان دیگری باشد.

الان ما حقیقتا در منطقه و استان با کمبود مبلغ روبرو هستیم. بالاخره باید حمایت های لازم هم وجود داشته باشد تا مبلغان با فراغ بال و با علاقه فراوان بیایند و کار کنند.

*از کمبود روحانی رنج می بریم!

به طور قطع می‌گویم حتی نفس حضور مبلغ در یک منطقه در بهبود اوضاع فرهنگی و اجتماعی بسیار موثر است. در حال حاضر در بندر گناوه کمبود روحانی بسیار محسوس است

این جا شاید بیش از 20 مسجد وجود دارد که عملا بیشتر آن ها نیمه فعال هستند و تنها در 4 یا 5 مسجد شهر، اقامه نماز جماعت به صورت مستمر برپاست.

حوزه علمیه نجف در زمان خود از لحاظ علمی قوی بود و در حال حاضر نیز حوزه قم علاوه بر بعد علمی، انصافا در عرصه تبلیغ بسیار قدرتمند عمل می کند و مهم هم آن است که از این ظرفیت عظیم بتواند بیش از پیش در جای جای ایران اسلامی و حتی خارج از مرزها نهایت استفاده را ببرد در این که حوزه های علمیه باید به نشر مسایل دینی و تبلیغ جدی بپردازند، شکی نیست.

*زیر ساخت ها را فراهم کنیم

واقعا در شرایط حساس کنونی اگر هر مبلغ، حافظ قرآن بوده و به معنای واقعی مانوس با قرآن باشد، خیلی در

 

کارشان موثر است و می توانند با بهره گیری از آیات قرآنی جوابگوی شبهات به ویژه شبهات وهابیت در این منطقه باشد؛ الان این ها دارند به شدت کار می کنند و وظیفه ماست که برای مقابله با این ها تلاش کنیم.

حضور طلاب طرح هجرت در استان و منطقه باید توسعه بیشتری پیدا کند و البته خانه های عالم به تعداد لازم ساخته شود تا طلاب با دلگرمی بیشتر بتوانند به کار فرهنگی و تبلیغی بپردازند.

*خاطره ای از ایام مبارزات انقلابی 

در ایام مبارزات انقلاب و در چهلم شهدای مردم تبریز در سال 56 ما جوانان بندر را دعوت به برگزاری مراسم گرامیداشت این شهدا کردیم. خوب یادم هست که ساواک هم آن موقع به شدت حساس بود و اوضاع را زیر نظر داشت. دوستان از باب دلسوزی به من گفتند؛ شما به این جلسه نروید چرا که ممکن است دستگیرتان کنند، اما من به هر طریقی بود در مراسم شرکت کردم.

در حسینیه معتمدی که در وسط بازار است بسیاری از ماموران و ژاندارم ها هم حضور داشتند.

بنده در آن جا منبر نرفتم و بعد از ختم قرآن گفتم که بلند گو بیاورند تا چند دقیقه ای سخنرانی کنم. صحبت هایم بیشتر در تجلیل قیام شهدای تبریز بود.

بعد از جلسه سریع همه مردم متفرق شدند و بنده هم از مسیر فرعی و به طور ناشناس راه منزل را در پیش گرفتم.

بعد از این که به خانه رسیدم گروهبانی درب منزل آمد و گفت؛ فرمانده ژاندرمری شما را احضار کرده است.

هوا هم خیلی گرم بود. من به او گفتم که هوا گرم است. گفت که ما وسیله داریم . بنده فورا گفتم من سوار وسیله دولتی شما نمی شوم!

خلاصه این که تنها به ژاندرمری رفتم. بعد که پیش فرمانده رسیدم وی گفت علیه شما گزارش هایی داده شده و گفته اند که شما در حسینیه منبر رفته اید که من گفتم بنده قسم می خورم که منبر نرفته ام.

انصافا هم منبر نرفته بودم و فقط نشسته برای حضار صحبت کردم.

خب تا حدودی حرفم را باور کرد و بعد گفت؛ شنیدم شما امشب برای ایام شهادت حضرت زهرا (س) جلسه دارید. خواهش می کنم که این جلسه را برگزار نکنید.

بنده هم گفتم ما می خواهیم جلسه روضه داشته باشیم و حرف سیاسی نمی زنیم. به مسجد که رفتم بعد از نماز رو به مردم کرده و گفتم ببینید مظلومیت حضرت زهرا تا آن جاست که نگذاشتند ما مراسمی را در منزل هم برگزار کنیم.

بعد از این صحبت من بازهم مردم متفرق شده و من این بار توانستم بدون آن که فردی از افراد رژیم مرا تعقیب کند، خود را به خانه برسانم. خلاصه آن که در آن سال ها چند باری از سوی ساواک بوشهر و ساواک اصفهان دستگیر شدم.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha